شعر عاشقانه تنها گذاشت و رفت
.
اطلاعات کاربری
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

شعر عاشقانه تنها گذاشت و رفت - www.TakPayamak.com

 

هنوز داغم نمیفهمم دوباره پشت پا خوردم
بهم میگفت دوسم داره ، گذاشت و رفت و جا خوردم

 

مثل یه آدم گیجم ، به یه نقطه شدم خیره
ازم دلخور نبود اما ، چرا نگفت داره میره

 

چقدر ساکت برید از من ، ندیدم که معطل شه
معمای عجیبی بود ، چقدر خوبه اگه حل شه

 

نه اشکش رو در آوردم ، نه از عشقم فراری بود
یعنی هر چی بهم میگفت ، تمومش سر کاری بود

 

نمیدونم با کی رفته ، شاید تنها سفر کرده
هنوز هیچ چیزی معلموم نیست ، شاید دوباره برگرده

 

حالا موندم با تنهایی ، شبا گریه و بیداری
فقط یک گوشه میشینم ندارم حس هیچ کاری

 

هنوز داغم نمیفهمم دوباره پشت پا خوردم
بهم میگفت دوسم داره ، گذاشت و رفت و جا خوردم

 

مثل یه آدم گیجم ، به یه نقطه شدم خیره
ازم دلخور نبود اما ، چرا نگفت داره میره

 

چقدر ساکت برید از من ، ندیدم که معطل شه
معمای عجیبی بود ، چقدر خوبه اگه حل شه

 

نه اشکش رو در آوردم ، نه از عشقم فراری بود
یعنی هر چی بهم میگفت ، تمومش سر کاری بود

 




:: موضوعات مرتبط: شعر عاشقانه , ,
:: برچسب‌ها: شعر عاشقانه تنها گذاشت و رفت ,
:: بازدید از این مطلب : 3463
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : تهرانی
ت : پنج شنبه 20 شهريور 1393
.
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








موضوعات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
چت باکس
تبادل لینک هوشمند
پشتیبانی